شاهنشاهی هخامنشی یا نخستین امپراتوری پارس یک پادشاهی باستانی ایرانی در باختر آسیا بود که توسط کوروش بزرگ در سال ۵۵۰ پیش از میلاد بنیانگذاری شد. در دوران خشایارشا یکم به بزرگترین گسترهٔ خود رسید که از شبهجزیره کریمه و بالکان و اروپای شرقی در باختر، تا دره سند در خاور امتداد داشت. این شاهنشاهی بزرگترین امپراتوری جهان تا بدان روز بود و در مجموع ۵٫۵ میلیون کیلومتر مربع (۲٫۱ میلیون مایل مربع) گسترهٔ داشت. همچنین این شاهنشاهی نخستین ابرقدرت جهان نیز بود که نهایتاً در پی حمله اسکندر مقدونی به ایران سرنگون شد و از بین رفت.
شاهنشاهی هخامنشی نخستین و تنها پادشاهی بود که بخش بزرگی از جهان را برای بیش از دو سده یکپارچه کرد. شاهنشاهی ایران در بزرگترین گستره خود در سال ۴۸۰ پیش از میلاد هشت میلیون کیلومتر مربع (برخی آن را پنجونیم میلیون کیلومتر مربع میدانند) از دره سند در هند تا رود نیل در مصر و ناحیه بنغازی در لیبی امروزی و از رود دانوب در اروپا تا آسیای مرکزی وسعت داشت که آن را تبدیل به وسیعترین امپراتوری باستانی تاریخ جهان کرد.
پارس، در جنوبغرب فلات ایران، بخشی بود که خاندان هخامنشی در آن قدرت گرفت. پس از چند سده حکومت بر این منطقه (بنگرید به: پادشاهی هخامنشی)، یکی از اعضای این خاندان به نام کوروش بزرگ، شاهنشاهی ماد، پادشاهی لیدی و امپراتوری
بابل را فتح کرد و شاهنشاهی هخامنشی را بنیان گذاشت. دولتی که او بنیان نهاد، بیش از دو سده تقریباً بر همهٔ جهان متمدن آن روز فرمان راند، تا اینکه در نهایت بهدست اسکندر مقدونی در سال ۳۳۰ پیش از میلاد فروپاشید.اسکندر تنها چند سال پس از فتح امپراتوری درگذشت که همین مسئله موجب از بین رفتن یکپارچگی سرزمینهای سابق شاهنشاهی هخامنشی گردید و دیگر هرگز این سرزمینها زیر یک پرچم متحد نشدند. سلوکوس و بطلمیوس، از سرداران اسکندر، کسانی بودند که بزرگترین
قسمتهای قلمرو هخامنشی را بهدست آوردند و البته چندین و چند دولت مستقل دیگر نیز پس از مرگ اسکندر یا به مرور سر برآوردند. در نهایت، یک و نیم سدهٔ پس از ایرانیان مجدداً استقلال خود را به دست آوردند و شاهنشاهی اشکانی را در فلات ایران بنیان گذاشتند.
پیروزیهای هخامنشیان باعث گستردگی قلمروی آنان به حدی شد که بهعنوان نخستین حکومت جهانی و بزرگترین امپراتوری جهان تا به آن زمان، شناخته میشود. این امپراتوری در بزرگترین گسترهٔ خود، بیش از ۴۴ درصد از جمعیت جهان را اداره میکرد
که بالاترین شمار در میان شاهنشاهیهای تاریخ است. شاهنشاهی هخامنشیان به یک نمونهٔ موفق برای اداره یک دولت جهانی تبدیل گردید و دستاوردهایی نظیر پادشاهی متمرکز، سیستم جادهای و پست مدرن، زبان رسمی، خدمات شهروندی و ارتش وسیع منظم توسط شاهنشاهیهای پسین تقلید شد. در تاریخ غرب، شاهنشاهی هخامنشی به عنوان آنتاگونیست تاریخ یونان و همچنین رهاییبخش یهودیانِ بابل به یاد آورده میشود. میراث این دولت و رد پایش بر روی تاریخ جهان از قلمروی آن بسیار
فراتر رفت و بر روی تاریخ نظامی، فرهنگی، اجتماعی و دینی دنیا تأثیر چشمگیری گذاشت. فتح یهودیه توسط ایرانیان باعث این شد که شاهنشاهی هخامنشی در متون دینی یهودیان و مسیحیان از اهمیت زیادی برخوردار شود. تکامل مزدیسنا در این دوره باعث گسترش آن از شرق تا غرب گردید و همچنین میراث هخامنشی نقش پررنگی در سیاست و جنبشهای تاریخ معاصر ایران بازی کرد.
پارسیان مردمانی از اقوام ایرانی هستند که نزدیک به سه هزار سال پیش از میلاد به فلات ایران آمدهاند. پارسیان باستان از قوم آریایی پارس یا پارسوآش بودند که در سنگنوشتههای آشوری از سده نهم پیش از میلاد، نام آنان دیده میشود. پارسها همزمان با مادها به بخشهای باختری ایران سرازیر شدند و پیرامون دریاچه ارومیه و منطقه اردلان جای گرفتند. با ناتوانی دولت ایلام، نفوذ خاندان پارس به خوزستان و بخشهای مرکزی فلات ایران گسترش یافت.
برای نخستین بار در سالنامههای آشوری شلمنسر سوم در سال ۸۳۷ پ. م، «پارسوا» در جنوب و جنوب باختری دریاچه ارومیه در منطقه اردلان سنندج تا روانسر در استان کرمانشاه نام برده شدهاست. برخی از پژوهشگران مانند راولینسن بر این ایده هستند که مردم پارسوآش همان پارسیها بودهاند. تصور میشود خاندانهای پارسی پیش از این که از میان درههای کوههای زاگرس مرکزی به سوی جنوب و جنوب خاوری ایران بروند، در این سرزمین، ایست کوتاهی نمودند و در حدود ۷۰۰ سال پیش از
میلاد در بخش پارسوماش، روی دامنههای کوههای بختیاری در جنوب خاوری شوش در سرزمینی که بخشی از کشور ایلام بود، جای گرفتند. از سنگنبشتههای آشوری چنین بر میآید که در زمان شلمنسر (۷۱۳–۷۲۱ پ. م) تا زمان پادشاهی اسرحدون (۶۶۳ پ. م)، پادشاهان یا فرمانروایان پارسوا، پیرو آشور بودهاند. پس از آن در زمان فرورتیش (۶۳۲–۶۵۵ پ. م) پادشاهی ماد به پارس چیرگی یافت و این دولت را پیرو دولت ماد نمود.
هرودوت میگوید: پارسها به شش خاندان شهری و دهنشین و چهار خاندان چادرنشین بخش شدهاند. شش خاندان نخست عبارتاند از: پاسارگادیان، مارافیان، ماسپیان، پانتیالیان، دروسیان و گرمانیان. چهار خاندان دومی عبارتاند از: دائیها، ماردها، دروپیکها و ساگارتیها. از خاندانهای نامبرده، سه خاندان نخست بر خاندانهای دیگر، برتری داشتهاند و دیگران پیرو آنها بودهاند و پاسارگادها از همه برترند.
بر اساس نوشتههای هرودوت، هخامنشیان از خاندان پاسارگادیان بودهاند که در پارس جای داشتهاند و سر دودمان آنها هخامنش از فرزندان پرسئوس بودهاست. پس از نابودی دولت ایلامیان به دست آشوربانیپال، چون سرزمین ایلام ناتوان شده بود، پارسیها از دشمنیهای آشوریها و مادیها استفاده کرده و انزان یا انشان را گرفتند.
این رخداد تاریخی در زمان چیشپیش شاه انشان و پارس روی دادهاست. با توجه به بیانیه کوروش بزرگ در بابل، میبینیم او نسب خود را به شاه انشان و پارس میرساند و او را شاه انزان میخواند.
پس از مرگ چیشپیش (شاه انشان و پارس)، کشورش میان دو پسرش «آریارمنه»، پادشاه پارس و کوروش یکم که بعدها عنوان پادشاه پارسوماش، به او داده شد، تقسیم شد. چون در آن زمان کشور ماد در اوج پیشرفت بود و هووخشتره در آن فرمانروایی میکرد، دو کشور کوچک تازه، ناچار زیر فرمان فاتح نینوا بودند. کمبوجیه فرزند کوروش یکم، دو کشور نامبرده را زیر فرمانروایی یگانهای درآورد و پایتخت خود را از انشان به پاسارگاد منتقل کرد. فرزند کمبوجیه، کوروش بزرگ بزرگترین پادشاه هخامنشی است.
با برآمدن پسر کمبوجیه، کوروش بزرگ، که به حق بنیانگذار شاهنشاهی هخامنشی دانسته میشود، تحول شگرفی رخ داد. وی در مدت تقریباً بیست سال در طی لشکرکشیهایی، ماد، لیدی و بابل، یعنی پادشاهیهای پرآوازهٔ آن روز جهان و سرزمینهای خاور پارس را فرمانبردار خویش ساخت و گسترهٔ جغرافیایی بزرگی تقریباً به اندازهٔ خاورمیانهٔ امروزین را، از ترکیه و سواحل مدیترانه تا مرزهای هند و از استپهای روسیه تا اقیانوس هند، زیر سیطرهٔ خود درآورد.
هرودوت و کتزیاس، افسانههای باورنکردنی دربارهٔ زادن و پرورش کوروش بزرگ (۵۲۹–۵۵۹ پ. م) بازگو کردهاند. اما آنچه از دیدگاه تاریخی پذیرفتنی است، این است که کوروش پسر فرمانروای انشان، کمبوجیه اول و مادر او ماندانا، دختر ایشتوویگو پادشاه ماد میباشد.
در سال ۵۵۳ پ.م. کوروش بزرگ، پارسها را علیه ماد برانگیخت. در جنگ بین لشکریان کوروش و ماد، چندی از سپاهیان ماد به کوروش پیوستند و در نتیجه سپاه ماد شکست خورد. پس از شکست مادها، کوروش در پاسارگاد شاهنشاهی هخامنشی را پایهگذاری کرد. دوران شاهنشاهی او از ۵۲۹–۵۵۹ پیش از میلاد است.
کوروش بزرگ که پادشاهی ماد را به دست آورد و برخی از استانها را به وسیله نیروی نظامی پیرو خود ساخت، همان سیاست کشورگشایی را که هووخشتره آغاز نموده بود، ادامه داد.
کوروش بزرگ دارای دو هدف مهم بود: در باختر تصرف آسیای صغیر و ساحل دریای مدیترانه و همهٔ جادههای بزرگی که از ایران میگذشتند و به بندرهای آن میرسیدند و از سوی خاور، تأمین امنیت.
در روز ۲۹ اکتبر سال ۵۳۹ پ. م کوروش بزرگ پادشاه ایران، امپراتوری بابل نو را شکست داد و آن سرزمین را تصرف کرد و برای نخستین بار در تاریخ جهان فرمان داد که هر کس در باورهای دینی خود و انجام آیین دینی خویش آزاد است، و بدینسان کوروش بزرگ قانون سازگاری بین دینها و باورها را پایهگذاری کرد و نخستین منشور حقوق بشر را بنیان نهاد. کوروش به یهودیان دربند در بابل، امکان داد به سرزمین یهودیه بازگردند که شماری از آنان به ایران کوچ کردند.
پس از آنکه تهاجم کیمیریهای آناتولی، گردیوم پایتخت فریگیه را در سال ۶۷۶ پ. م ویران ساخت، لیدیه مهمترین پادشاهی منطقه بود. سارد، پایتخت لیدیه، در حدود هفتاد کیلومتری کرانهٔ غربی ترکیه کنونی قرار داشتهاست. کرزوس افسانهای بر لیدیه فرمان میراند و به سبب داشتن طلا و دادن هدیههای سخاوتمندانه به کاهنهٔ عبادتگاه دلفی مشهور شده بود. کرزوس پس از شنیدن پاسخ دو پهلوی دلفی که: «کرزوس پس از گذشتن از رود هالیس یک امپراتوری بزرگ را نابود خواهد کرد.» تشجیع شد که به ایرانیان حمله برد.
عموماً، آغاز جنگ ایران و لیدیه را در سال ۵۴۷ پیش از میلاد دانستهاند. در جنگی که بین کوروش بزرگ و کرزوس پادشاه لیدیه درگرفت، کوروش در «کاپادوکیه» به کرزوس پیشنهاد کرد که پیرو ایرانیان شود. کرزوس این پیشنهاد را نپذیرفت و جنگ بینشان آغاز گردید. سرانجام جنگ سختی در «پتریوم» پایتخت هیتیها روی داد، در این نبرد نظم اسبان لیدیایی بر اثر بوی شترهای ایرانیان از هم گسیخت. کرزوس به سمت سارد فرار کرد و در آنجا بست نشست. کوروش شهر را دوره کرد و کرزوس را دستگیر نمود.
لیدیه گرفته شد و به عنوان یکی از استانهای ایران بهشمار آمد. هر چند باستانشناسان پس از هجده حفاری نتوانستند به ارگ کرزوس دست پیدا کنند، اما لایههای سوخته و پیکانهای مانده از حملهٔ ایرانیان را یافتند. کرزوس از این پس مشاور بزرگ هخامنشیان شد. پس از گرفتن لیدی، کوروش متوجه شهرهای یونانی شد و از آنها نیز، تسلیم بیاما و اگر را خواست که یونانیان نپذیرفتند. در نتیجه شهرهای یونانی یکی پس از دیگری گرفته شدند. رفتار کوروش با شکستخوردگان باعث خوشبینی مردم
آسیای صغیر نسبت به او شد. کوروش، گرفتن آسیای صغیر را به پایان رساند و سپس متوجه مرزهای خاوری شد. زرنگ، رخج، مرو و بلخ، یکی پس از دیگری در زمره استانهای تازه درآمدند. کوروش از جیحون گذر کرد و به سیحون که مرز شمال خاوری کشور بود، رسید و در آنجا شهرهایی سختبنیاد، برای جلوگیری از یورشهای مردم آسیای مرکزی ساخت. کوروش در بازگشت از مرزهای خاوری، عملیاتی در درازای مرزهای باختری انجام داد. ناتوانی بابل، به واسطه بیکفایتی نبونعید، پادشاه بابل و فشارهای
مالیاتی، کوروش را متوجه آنجا کرد. بابل بدون جنگ شکست خورد و پادشاه آن دستگیر شد. کوروش در همان نخستین سال پادشاهی خود بر بابل، فرمانی بر اساس آزادی یهودیان از بند و بازگشت به کشور و دوبارهسازی پرستشگاه خود در بیتالمقدس پخش کرد. او دیگر بردگان را هم آزاد کرد و به گونهای بردهداری را از میان برداشت.
در اثر یورش ماساژتها که یک ایل ایرانیتبار و نیمهبیابانگرد و تیرهای از سکاهای آن سوی رودخانه سیردریا بودند، به شهرهای شمال شرقی ایران، مرزهای شمال خاوری شاهنشاهی ایران مورد تهدید قرار گرفت. کوروش بزرگ، کمبوجیه دوم را به عنوان شاه بابل برگزید و به جنگ رفت و در آغاز پیروزیهایی به دست آورد. تاریخنویسان یونانی در داستانهای خود مدعی شدهاند که ملکه ایرانیتبار ماساژتها، تهمرییش او را به درون سرزمین خود کشاند و کوروش در نبردی سخت، شکست خورد و زخم
برداشت و بعد از سه روز درگذشت و سپس پیکر وی را به پاسارگاد آوردند و به خاک سپردند. پس از مرگ کوروش بزرگ، فرزند بزرگتر او کمبوجیه به شاهنشاهی رسید.
البته گزنفون در کتاب خود مرگ کوروش را طبیعی آن هم در شهر پاسارگاد بیان میکند، همچنین تاریخ در مورد حجم این شورش اطلاعاتی به ما نمیدهد در ضمن باید توجه داشت که کوروش در این زمان در سن بالایی قرار داشته و نیازی نبوده که پادشاه
بزرگی چون کوروش خود به میدان جنگ برود همانطور که در ۱۰ سال پایانی امپراتوری خود در هیچ جنگی حضور نداشته پس میتوان این احتمال را در نظر گرفت که کوروش سرکوب این شورش را به یکی از سرداران خود سپرده باشد و خود به میدان جنگ نرفته باشد.
ممنون که تا آخر خوندی موفق باشی 🙂