در آن روز که من را در این درازگودال تاریک مجازی انداختند، میدانستم که باید سخت بسوزم تا بلکه خروجی باشد. سالها میگذرند و من با دوستانم، نه راه فراری داریم و نه راه نجاتی که بدانیم. شاید روزی زمانش برسد. اگر هم من خارج شوم، دوستانم چه میشوند؟ آنان که تا نهایت، پای عهد دوستی ایستادند را به کدام دلیل رها کنم؟ من و دوستانم را در این زندان مجازی، در این بازی پست و ظالم انداختهاند. گفتند راه نجاتتان این است که از کنار بازی سالم بگذرید.
باید همه را به خاکوخون بکشید. در دنیای بازی Sword Art Online، من را ببین که با دوستانم چه تقلایی برای خروج میکنیم. آیا این نهایت زندگی ماست؟ مردن در یک دنیای مجازی یا زندگی بدون دوستان. باید اندیشه میکردم. گاهی تنها راه نجات از این مخمصه مجازی، دل بستن به رسیدن من و دوستانم به دنیای واقعی بود. با ما و نقد و بررسی بازی Sword Art Online: Alicization Lycoris همراه باشید.
برای عاشقان نقشآفرینی و انیمههای بزرگ، ترکیبات خالصی وجود دارد که حیف است از آنها استفاده نشود. سرودی که از جانِ یک داستان خیالی سردرمیآورد و درمقام یک بازی نقشآفرینی پرجزئیات قدم برمیدارد. برای عاشقان انیمههای ژاپنی از سبک و سیاقهای متفاوت اما، نام Sword Art Online نام دور و نامفهومی نیست. شخصیتهای جدیدی که با تماشای این محصول وارد زندگی میشوند، قابل توجه هستند و سردردهای خاص خودشان را دارند. حالا
این دنیای پرجزئیات که اتفاقاً خود درباره بازی و دور بازی است، وارد قالبی به اندازه یک بازی ویدیویی جدید شده است. این بازی جدید، المانهای مشخص و واضح نقشآفرینی دارد و از این جهت، بحث ما بیشتر حول این مسئله دوران دارد که آیا بازی جدید Sword Art Online موفق به ساخت یک نقشآفرینی درجهیک در قیاس با رقبایش شده است یا همه چیز صرفاً براساس برخی قواعد نانوشته برعلیه این بازی درآمده؟ باندای نامکو که ناشر این بازی است، خود به همراه
استودیو Aquria در یک مسیر طولانی در مواجهه با این سوال قدم برداشتهاند. بازی جدیدی که به صراحت، از رمانی (که بعدها مصورسازی شد) به همین نام برداشت شده است و روایتگر بخش عظیمی از زندگی شخصی به نام Kirito است که در یک بازی مجازی با نام Sword Art Online گیر میافتد. پس از ورود به این بازی، بازیکنان تازه متوجه میشوند که راه خروجی وجود ندارد و سازنده بازی میگوید که تنها راه خروج از دنیای عجیب این بازی، مبارزه با دشمنان در
هر طبقه از این مکان است. هرطبقه خود مانند یک منطقه وسیع است. حال Kirito هیچ راهی ندارد جز اینکه به کمک برخی از افرادی که با آنها آشنا شده، راهی برای شکست دشمنان پیدا کند. شخصیتهای دوستداشتنی که هرکدام پیشینه خاص خودشان را دارند و در فضاسازی کار میدرخشند.
همه چیز با از خواب پریدن کریتو، شخصیت اصلی بازی ما آغاز میشود. کریتو در دنیایی به نام Underworld هوشیار میشود و دراینجا، بازی با یک دیالوگ ساده به مخاطب میگوید که او هنوز کاملاً هوشیار نشده و نمیداند برای چه اینجاست و ماجرا از چه قرار است. این مقدمه ما را به قسمت اول بازی متصل میکند. بخش اول، نزدیک به ۱۵ ساعت طول میکشد که رقم معمولی برای یک بازی نقشآفرینی است. از آنجا که داستان بازی صمیمانه وابسته به
ماجراهای انیمه خود است، بد نیست قبل از آغاز بازی حداقل فصول ابتدایی انیمه را تماشا کنید تا حساب کار دستتان بیاید و با جهان Sword Art بیشتر آشنا بشوید. درهرصورت، از آنجا که شاهد یک محصول جدید هستیم، برخی شخصیتهای نو هم در مسیر حرکت شما معرفی میشوند که کلی دردسر (البته از نوع خوب!) با خود حمل میکنند. بازی، از همان ابتدا تعارف را کنار میگذارد و حتی کسانی که قبلتر، با داستان مجموعه آشنا بودند و کتاب و انیمه
را هم دیدهاند دعوت به تجربه این عنوان میکند. بازی برای همه افراد چیزهای زیادی برای نشان دادن دارد و دیدن انیمه و خواندن کتابهای مجموعه بهانه خوبی برای دور ماندن از این بازی نیست. شخصیتهای جدید قابل دفاع هستند، زندگی و مشکل دارند و از انگیزههای خود میگویند و همین مورد باعث میشود که بازیکن همراهان بسیار خوبی را در طول حضورش در دنیای بازی کنار خود ببیند. قریب به یک دهه است که سری Sword Art Online کار خود را
به عنوان یک مجموعه بازی ویدیویی آغاز کرده اما تصمیمی که این بازی برای روایت داستان خود گرفت، از همان ابتدا محل بحث و گفتوگوی طرفداران بود. اگرچه بازی در قسمت اول بی چونوچرا وفادار به ماجراهای انیمه است، اما پس از قسمت اول، آهسته و بیسروصدا مسیر خودش را میرود. این اتفاق به هردوگروه از بازیکنان این بازی کمک میکند تا تجربهای به مراتب جدیدتر و باکیفیتتر از بازیهای قبل سری تجربه کنند. سازندگان تصمیم گرفتند تا بازی در
عین توجه و وفاداری به منابع الهامش، شخصیت و صدای خاص خود را داشته باشد تا هردو طرف ماجرا را راضی نگه دارد. چه آنها که قبلاً به وسیله انیمه و بازیهای قبلی در دنیای مجموعه حاضر بودند و چه کسانی که برای اولین بار قصد ورود به مجموعه را دارند.
بازی برای هردو گروه پر است از پیچشهای غیرمنتظره و باکیفیت، قسمت اول بازی به جرأت توانایی هل دادن بازیکن به دنیای Sword Art Online را دارد و کاری میکند که علاوهبر عادت کردن به مکانیکهای گیمپلی، شخصیتها را بشناسید، انگیزههای هرکدام را بدانید و در یک کلام بخشی از بازی بشوید. این قدم اول که با قدرت برداشته میشود، در ادامه هم توانایی خود را به خوبی حفظ میکند تا زمانی که با قسمت دوم بازی آشنا شوید که در مقایسه با
قسمت اول (که به وضوح برداشتی از انیمه این عنوان است) افت شدیدی دارد. وارد کردن شاخکهای مستقل به داستان بازی در قسمت دوم، ریسکی بود که عوامل کار پذیرفتند و این تصمیم جسورانه کاملاً شایسته احترام است. اما هنگامی که این افت را حتی در طراحی مراحل و گاهی باسفایتهای بازی میبینیم، متوجه میشویم که نیاز بود توجه بیشتری به این مهم شود. گاهی اوقات در قسمت دوم، با افرادی ملاقات میکنید که حواستان را کلاً از ماجرای
اصلی پرت میکنند و چهبسا درجای اشتباهی حاضر شده باشند. پیچشهای داستانی در قسمت دوم از فرمولهای تکراری و ضعیف استفاده میکنند که دیگر کشش و قدرت قسمت اول را ندارند. این مسئله خود اگر کنار رود، مشکل دیگر بازی کاتسینهایی با حالت رمان هستند که وقت زیادی از شما میگیرند. حضور کاتسینهای طولانی به خودی خود عیبی ندارد اما مشکل زمانی خود را نشان میدهد که در یک کاتسین ۱۰ یا ۱۵ دقیقهای، هیچ سوالی درباره
داستان بازی مطرح یا پاسخ داده نمیشود که برای بسیاری از بازیکنان، زمان زیادی است و خستهکننده بودن هم براین اساس به لیست اضافه میشود. مکالمات شخصیت اصلی با دیگر کاراکترها گاهی به بیراهه هم میروند و بعضاً طولانیتر از صبر و تحمل هستند. زمان طولانی بارگذاری و لود شدن میان قسمتهای مختلف هم اضافه کنید تا متوجه شوید که برخی اوقات چقدر فاصله بین روایت و گیمپلی در بازی زیاد میشود. این نکته هم شایسته ذکر است که
زبان اصلی بازی ژاپنی، و بازی رسماً فاید دوبله انگلیسی یا صداگذاری انگلیسی است و تنها به زیرنویس بسنده کرده. هرچند در عین حال، صداگذاری شخصیتها به شدت باکیفیت ظاهرشده و همیشه متفاوت و مناسب یک بازی در این سال است.
هرچند به وضوح بخشهایی از بازی درجهت تازه کردن هوا و گاهی به دلایل عجیب حاضر هستند، اما جدیدترین بازی از مجموعه Sword Art Online در زمینه محتوا یک عنوان قابل دفاع است. بازی جهانباز نیست اما محیط گستردهای دارد که باعث شده تجربه عمیقی از گشتوگذار در این نسخه حاصل شود. محیطهای وسیع بازی پراز غافلگیریها و آیتمهای مفیدی هستند که بازیکنان ممکن است با آنها برخورد داشته باشند. گاهی هم یک باس عصبانی
سرراهتان حاضر میشود که به خون شما تشنه است! صندوقچههایی به صورت تصادفی دربازی وجود دارند که آیتمهای مختلف درآنها قراردارند. برخی از آنها خیلی ساده بهدست میآیند و برخی دیگر در مناطق و گذرگاههای صعبالعبور به انتظار نشستهاند. گاهی باید با برخی از مجسمههای درون نقشه صحبت کرد تا آیتمهای ارزشمندی بدین وسیله آزاد شوند. مجسمهها در نقشه بازی، نقشی مثل ماشینهای خرید و فروش یا یارهای کمکی ثابتی
دارند که به شدت در جریان گیمپلی مفید واقع میشوند. مانند برخی آیتمهای کمکی که شیوه مبارزه بازیکنان را تقویت میکند و در بعضی موارد هم به طور کلی تغییر میدهد. درهرصورت، نباید این مجسمهها که ایستگاههای استراحت و تقویت بازیکنان هستند را نادیده بگیرید. به خصوص پس از گذشت مدت زمانی نسبتاً طولانی از شروع، مدام نقش این ایستگاههای تقویتی پررنگتر میشود. با شروع یک مکالمه با مجسمه، دستوراتی وارد بازی میشوند
که با انجام آنها میتوان برخی سلاحهای قدرتمند بازی را باز کرد یا آیتمهای ویژه دریافت کرد. برای مثال برخی مجسمهها از شما میخواهند تا تعداد به خصوصی از دشمنان را از پای دربیاورید تا در عوض آیتمهای ویژهای مثل Sacred Arts یا مهارتهای مهمی از درخت مهارت مربوط به شخصیت بازی آزاد شود.
محیط گسترده بازی در قسمت اول که نقشی شبیه به مقدمه را دارد، شامل تعداد زیادی باسفایت متفاوت با جوایز مختلف است و برخی مراحل فرعی که دشمنان اصلی این بازی نقشآفرینی هستند! هراندازه که مراحل محوری بازی مهم و قابل دفاع هستند، مراحل فرعی بازی در کشتن تعدادی حیوان یا جمع کردن برخی از آیتمها خلاصه میشوند هرچند تعداد کمی استثنا هستند. مشکل اینجاست که محل حضور این آیتمها و حیوانات در اکثر مواقع مشخص
نیست و بازیکن به سختی قادر به یافتن آنها در محیط بازی میشود. با ورود به هر منطقه، معمولاً تعدادی سکنه حاضر هستند که شهر یا روستایی ترتیب دادهاند و معمولاً با مشکلات اساسی سر میکنند. کمک به مردمان هر شهر یا روستا، به شدت مفید است و جوایز مربوط به برخی مراحل غیرقابل گذشت هستند. درهرصورت، گاهی باید تکراری شدن مراحل فرعی را تحمل کرد تا آیتمهای مناسبی از دل این شهرهای پردرد بهدست آورد. اگر تکراری شدن مراحل
فرعی هنوز شما را ناراحت نکرده، باید گفت علیرغم گستردگی قابل قبول محیط در بازی، گاهی این احساس به من دست میداد که برخی از مناطق بازی از روی یکدیگر بدون حتی کوچکترین تغییر ممکن الگوبرداری شدهاند و گشتوگذار در این مناطق تکراری است. گاهی اوقات هم برخی از باگهای نابخشودنی ظاهر میشدند که تجربه بازی را سختتر از گذشته میساختند. برای مثال گاهی اوقات وقتی میخواستم برای دریافت یک مرحله با شخصیتی
مکالمه داشته باشم، ناگهان شخصیت از نقشه بازی به بیرون پرت میشد و راهی برای ادامه مرحله وجود نداشت. قطار مشکلات فنی بازی به همینجا ختم نمیشود و در نسخههای کنسولی افت فریم شدید گریبان بازی را میگیرد و تحت هیچ شرایطی رها نمیکند. حتی در صحنههای خلوت هم شاهد افت فریم بودیم و بازی از لحاظ فنی عملکرد خوبی از خود نشان نمیدهد. نسخه کنسولی بازی به سختی تلاش میکند تا در محدوده ۳۰ فریم در ثانیه نفس
بکشد. این تقلاً به خصوص برای چنین عنوانی بسیار عجیب به نظر میرسد. باندای نامکو اخیراً اعلام کرده که به زودی بخش زیادی از این مشکلات حل میشوند.
اما بخش چندنفره که پس از به پایان رساندن قسمت اول آزاد میشود، دریچهای جدید برای ساخت تجربههای نو است. پس از چندین ساعت وقت گذاشتن برای قسمت اول، اکثر بازیکنان کاملاً با مکانیکهای بازی آشنا هستند و پس از آن، با ورود به بخش چندنفره تحت شبکه، بازیکنان میتوانند به یکدیگر در شکست دادن باسفایتها، رد کردن مراحل اصلی و فرعی و برخی فعالیتهای جانبی کمک کنند. چهار بازیکن میتوانند به صورت همزمان با یکدیگر به بازی بپردازند.
البته ظرفیت کلی نقشههای بازی بیشتر از اینهاست و گاهی ممکن است در جریان بازی، متوجه حضور افراد بیشتری در محیط بازی بشوید که مشغول انجام فعالیتهای دیگری هستند. مشکل اساسی بخش چندنفره بازی محدودیتهای عجیبی است که گاهی درجریان پذیرش بازیکنان رخ میدهد. برای مثال اگر بخواهید به دوستانتان در جریان انجام یک مرحله خاص بپیوندید، ممکن است هرگز موفق به کمکرسانی نشوید. چراکه اگر برخی مأموریتها را
در لیست خود نداشته باشید، عملاً تلاش شما برای پیوستن به دوستان بیفایده است. جدای از این مشکل اما، بخش چندنفره بازی کارآمد ظاهر میشود و انجام مبارزات با دوستان و نزدیکان کیفیت تجربه بازی را ارتقا میدهد.
بخش دوم بازی با اختلاف طولانیتر از بخش اول است و شامل مناطق و مراحل زیادی میشود. شخصیسازی ظاهر کاراکتر شما و ساختن آواتار همزمان با آزاد شدن بخش چندنفره در بخش دوم ظاهر میشود که البته بسیار محدود
است و مخصوصاً در ابتدا که بازیکنان از ابزارها و آیتمهای کمی برخوردار هستند، تقریباً همه شخصیتها شبیه هم هستند و همه هم بر اساس داستان یک نام دارند. شخصیسازی ظاهر کاراکتر بازی تنها در مدلمو و رنگ آن و برخی ویژگیهای ظاهری ساده و سطحی خلاصه میشود. متاسفانه بخش دوم بازی هم پر شده از مراحل فرعی تکراری و خستهکننده به همراه برخی استثناها که جریان بازی را کموبیش زنده نگه میدارند. مکالمات با بعضی از
شخصیتها کمی شبیه به هم میشود و البته بعضی از باسفایتهای قسمت دوم به طرز عجیبی آن تنوع همیشگی را ندارند. برای مثال یکی از باسفایتهای بازی یک درخت است که باید مدام به آن ضربه بزنید و از آن جهت که درخت است، به سختی به حملات شما پاسخ میدهد و آخرسر یک مبارزه طولانی و بدون چالش از نقاط ضعف مراحل اصلی بخش دوم سربلند بیرون میآید! اگرچه به مشکلات برخی از باسفایتها اشاره کردیم، اما همچنان طراحی و
تنوع باسفایتهای بازی از نقاط قوت آن است. طراحی خلاقانهای که هربار هنرشمشیرزنی شما را به چالش میکشند. بخش دوم بازی بسته به مدل بازی بازیکنان ممکن است بیشتر از ۴۰ ساعت طول بکشد. حال اگر بازیکن بخواهد به انجام تمام مراحل فرعی و محتویات اضافه بپردازد مدتزمان گیمپلی به بیش از ۸۰ ساعت میرسد. حتی اگر بازیکنان مراحل اصلی را تمام کنند، تقریباً درسطح ۴۰ قرار دارند که در آن زمان هنوزهم باسهایی با سطح ۵۰ یا بیشتر در نقشه حاضر هستند. در این صورت ماجراهای بازیکن پس از اتمام خط داستانی تمام نمیشود.
در عین حال که جستجو برای آیتمها در بازی Alicization Lycoris مهم است، مشکل بزرگی در این عنوان وجود دارد که ممکن است تمام این تجربه اکتشاف بازیکن را نابود کند. سیستم ذخیرهسازی خودکار بازی در یک کلام تاریخمصرف گذشته است و برای یک بازی در این سال خیلی نامعمول. بازی به صورت خودکار عملکرد شما را ذخیره میکند اما فقط در ابتدای هر بخش یا پس از گذارندن چندین مرحله از مراحل اصلی و فرعی. این یعنی اگردر جریان جستجو در
محیط شخصیت اصلی بمیرد، تمامی عملکرد و پیشرفت شما در بازی از دست میرود و محل ذخیره بازی چندین مرحله قبل را نشان میدهد. ذخیره خودکار در بازی کاملاً بیفایده است و به هیچ عنوان نباید روی آن حساب باز کرد. بهخصوص برای یک بازی با این سبک از گیمپلی و کاتسینهای طولانی که در صورت از دست رفتن پیشرفت، از ابتدا رفتن این مراحل و شکستدادن باسفایتها تبدیل به یک کابوس میشود.
درنهایت اما، آنچه که پس از این گفتوگوی صمیمانه با بازی به دست آمد، یک ترکیب دلنشین هم ساخت. اسم بازی را اگر کامل بگویم، پس از آن هنوزهم ویژگیهای درجه یکی در این محصول انیمهدوست و رفیق نقشآفرینی میتوان یافت.
پاسخ این است که بازی دوباره موفق شده تا اولاً جسور باشد و داستان اصلی انیمه را کمی قلقلک بدهد، و ثانیاً، گیمپلی مناسب و صاحب اعتباری را به بازیکنان معرفی کند که برای یک نقشآفرینی خیلی قوی و عمیق است. بازی در زمینه گیمپلی تمام توانش را میگذارد که خستهکننده ظاهر نشود و در این مسیرهم موفق است. چه به صورت تکنفره و چه با همکاری دوستانتان، تجربه مبارزه با باسفایتهای خلاق و زیرک بازی، تجربهای جدید و قابل احترام است.
به جز بخشهایی که شامل ذخیرهسازی خودکار، مراحل فرعی ساده و کارنشده و برخی مشکلات فنی میشوند، این بازی هنوزهم یکی از بازیهای خوب امسال در سبک و سیاق خودش است که برای علاقهمندان به انیمه Sword Art Online و نقشآفرینی دوستانی که از ایرادات بازی باخبر هستند سفری خوش است که با شخصیتهای قدیمی و جدید سری رقم میخورد. سفری برای شمشیرزنی یا برای هنر شمشیرزنی.
ممنون که تا آخر خوندی موفق باشی^_^