سری Life is Strange پس از موفقیت غیر منتظرهی فصل اول خود در سال ۲۰۱۵، توانست به یکی از درخشانترین عناوین تعامل محور صنعت ویدئو گیم تبدیل شود. استودیو دونتناد اینترتیمنت (Dontnod Entertainment) با ترکیب المانهای تعامل محور در یک روایت دلنشین و خیره کننده و افزودن کمی رمز و راز، موفق به جلب رضایت بسیاری شد. این مجموعه در ادامه اقدام به معرفی قسمتهای بعدی این مجموعه یعنی Life is Strange: Before the Storm ،Life Is Strange 2 و در نهایت Life Is Strange: True Colors
در سپتامبر سال گذشته نمود.با وجود اینکه هیچ یک از نسخههای بعدی این مجموعه نتوانستند به محبوبیت و اثرگذاری نسخه اول عمل کنند، اما در مجموع همچنان مجموعهی Life is Strange را میتوان یکی از تاثیرگذارترین آثار ماجراجویی تعامل محور نسل هفتم و هشتم دانست. اما آیا اسکوئر اینس (Square Enix) با بازگرداندن این مجموعه در قالب نسخهی ریمستر میتواند خروجی مثبتی برای مخاطبان و طرفداران این سری به ثمر بنشاند؟
از نسخهی Life Is Strange: Before the Storm شروع میکنیم. این نسخه در سال ۲۰۱۷ و به منظور روایت داستان شخصیت محبوب کلویی پرایس (Chloe Price) عرضه شد. در این نسخه که داستان سه سال پیش از نسخه اول را بازگو میکند، به زندگی کلویی که پس از مرگ پدرش و مهاجرت دوست صمیمیش مکس از قسمت اول به شخصی یاغی و شورشگر تبدیل شده است، میپردازیم. کلویی که در کشاکش مشکلات نوجوانی و ازدواج مجدد مادرش است، با ریچل امبر (Rachel Amber) آشنا میشود تا در قالب یک درام تعاملی شاهد شکل گیری و پیشبرد روابط این دو نفر باشیم.
بازی توانسته در این نسخه به بیان مشکلات و معضلات اجتماعی بسیاری از نوجوان در قالب یک روابط تعامل محور بپردازد. شما در قالب کلویی قادر خواهید بود تا با تصمیم گیریهای خود بازی را به پیش ببرید. در این نسخه برخلاف قسمت اول خبری از قدرتهای ماورایی نیست و بازی تنها یک پایان بندی دارد. اما این موضوع به هیچ عنوان باعث نمیشود که تجربهی روایت کلویی در نسخهی Life Is Strange: Before the Storm خسته کننده باشد.
علاوه بر این بازی برای این نسخه که به سان باقی قسمت به صورت اپیزودی منتشر شده است، یک اپیزود مازاد قرار داده که به رابطهی مکس و کلویی در کودکی و پیش از مهاجرت مکس از آرکیدیا بی (Arcadia Bay) میپردازد.
سیستم کنترل و گیم پلی بازی در تمام قسمتهای مجموعه، کاملا ساده و در قالب انتخاب دیالوگهای تعاملی به پیش میرود. کاراکتر توانایی تعامل با اجسام محیط و بعضا شخصیتهای غیرقابل بازی را دارد و میتواند آزادانه در محیطهای محدود بازی به گشت و گذار و تعامل بپردازد. کاربر همچنین میتواند به ژورنال و باکس پیامک تلفن دسترسی پیدا کند که اطلاعات بیشتری دربارهی اتفاقات و دراماهای بازی در اختیار ما میگذارد. در مجموع گیم پلی و به کارگیری آن مانند تمام قسمتها بوده و در نسخه ریمستر هم خبری از تغییر یا بهبود قابل توجهی در این زمینه نیست.
اما به قسمت بصری این عنوان میرسیم. جایی که انتظار میرود سازنده و ناشر بیشترین سرمایه گذاری را برای نسخهی ریمستر Is Strange: Before the Storm کرده باشند. اما متاسفانه خروجی آن چه که انتظار میرفت نبود. بازی همانند همان چه که در تریلرها دیده بودیم در بخش بصری چندان تغییرات بزرگی همراه نداشت.
در نسخهی Is Strange: Before the Storm انیمیشنهای مربوط به بدن تغییری نکردهاند. با این حال حالات چهره، انیمیشنهای چشم و به صورت ویژه موشنهای مربوط به لیپ سینک بهبود پیدا کردهاند. همچنین در برخی کات سینها، به ویژه صحنههای مربوط به ریچل و کلویی انیمیشنهای بازی در مجموع بهتر نمایان شدهاند و میتوان عملکرد استودیو دک ناین را در این بخش قابل قبول دانست.
کیفیت بافتها و محیط بازی نیز به صورت قابل توجهی تغییرات مثبت داشتهاند. نسخهی ریمستر Life Is Strange: Before the Storm حالا جزییات بیشتری از طبیعت زیبای کلودیا بی به ما نشان میدهند. همچنین اشیا و محیطهای داخلی نیز با ظاهر صیقلی و تمیزتری به چشم میآیند که در مجموع کیفیت قابی که بازی به ما ارائه میدهد را بهبود بخشیده است. سایه زنی و نورپردازی چهره شخصیتها نیز به صورت قابل قبولی بهتر شده است اما این موضوع برای محیط کلی بازی و تمام صحنهها صدق نمیکند.
نورپردازی این نسخه به شکلی پیاده سازی شده است که میتوان گفت حتی در برخی صحنهها نسخهی ریمستر به مراتب ضعیفتر از نسخهی اورجینال عمل کرده است. نورپردازی کلی در محیطهای روشن معمولا قابل قبول عمل میکند اما ضعف این موضوع در صحنههای تاریکتر به شکل قابل توجهتر و تصنعیتری به نظر میرسد. در مجموع کیفیت نه چندان فوق العادهی ریمستر نسخهی Life Is Strange: Before the Storm حین بازی باعث شد تا این سوال برای من مطرح میشود که عنوانی که تنها چهار سال قبل منتشر شده است، اصلا نیازی به عرضهی ریمستر دارد یا نه؟
همچنین در این نسخه صحنهها روشنتر و چهرهی برخی شخصیتها مصنوعیتر ظاهر شده است. با این حال میتوان گفت که تغییرات ظاهری، کیفیت بافت پوست و چشمهای شخصیتهای اصلی به ویژه کلویی در نسخهی Life Is Strange: Before the Storm کاملا مورد قبول است. چهرهی کلویی حالا واقع گرایانهتر و با چشمهایی درخشان و زنده به نظر میرسد که در نگاه اول قطعا مخاطب را به خود جذب میکند. اما متاسفانه به نظر میرسد استودیوی سازنده، این عملکرد قابل توجه را در باقی شخصیتهای بازی حفظ نکرده است.
با این حال قضاوت این مجموعه بدون نگاه عمیقتری به نسخهی اول، یعنی Life Is Strange ممکن نیست. انتظارات از نسخهی اول این مجموعه با توجه به محبوبیت بسیار بالای آن بسیار بالا بود، اما به نظر میرسد استودیوی سازنده در این بخش نیز موفق به جلب نظر غالب کاربران نشده است. بازی همانند نسخهی Life Is Strange: Before the Storm از حیث داستانی و گیم پلی هیچ به روزرسانی قابل توجهی ندارد و چیز جدیدی به مخاطب عرضه نمیکند.
بازی Life Is Strange داستان مکس کالفید (Max Caulfield) را روایت میکند که پس از سالها برای تحصیل به شهری که در آن متولد شده بود، یعنی کلودیا بی باز میگردد. در اپیزود اول بازی مکس در یک برخورد اتفاقی با دوست دوران کودکی خود کلویی، به کمک تواناییهای جدید و غیر منتظرهی خود جان او را نجات میدهد. این توانایی که محوریت قسمت اول بازی است، شامل قابلیت کنترل و بازگشت به زمان است. تواناییهای مکس و انتخابهای او در بازی تماما یادآور بزرگترین پیام بازی است:
«This Action Will Have Consequences»، این انتخاب با پیامدهایی همراه است.
بازی Life Is Strange در ادامه ما را درگیر دراماهای پرفراز و نشیب کلویی و مکس مینمایند و با انتخابهای شما میتواند پایان بندیهای متفاوت را برای کاربران رقم زند. این انتخابها مانند باقی قسمتهای این مجموعه در قالب دیالوگهای تعاملی صورت میگیرد. بازی در بخش دیالوگها تغییرات کوچکی داشته است و در برخی صحنهها شاهد انتخابهای بیشتری هستیم که چندان دخلی در مسیر اصلی داستان نخواهند داشت. استودیوی سازنده به منظور بهبود تجربه و کیفیت این دیالوگها از صداگذار اصلی بازی مجددا دعوت به عمل آورده و در نهایت در مجموع دیالوگهای پربارتری را عرضه میکند.
در بخش بصری بازی با وجود انتظارات بسیار بالا باز هم بازی آن طور که انتظار میرفت ظاهر نشده است. در بخش طراحی چهره و موشن صورت بازی به کلی دگرگون شده است. با این حال این تغییرات برای همهی شخصیتها یکسان نیست. استودیو دک ناین برای بازطراحی صورت شخصیتها از تکنولوژی جدیدی استفاده میکند که به آنها اجازه میدهد فیس اورهای جدید را به وسیلهی بازیگرها ضبط کرده و روی کاراکترها اعمال کند. این موضوع باعث شده تا عملکرد اعضای چهرهها، نمایش احساسات و انیمیشن لبها به شکل واقع گرایانهتری عمل کنند.
بازی Life Is Strange در ادامه ما را درگیر دراماهای پرفراز و نشیب کلویی و مکس مینمایند و با انتخابهای شما میتواند پایان بندیهای متفاوت را برای کاربران رقم زند. این انتخابها مانند باقی قسمتهای این مجموعه در قالب دیالوگهای تعاملی صورت میگیرد. بازی در بخش دیالوگها تغییرات کوچکی داشته است و در برخی صحنهها شاهد انتخابهای بیشتری هستیم که چندان دخلی در مسیر اصلی داستان نخواهند داشت. استودیوی سازنده به منظور بهبود تجربه و کیفیت این دیالوگها از صداگذار
اصلی بازی مجددا دعوت به عمل آورده و در نهایت در مجموع دیالوگهای پربارتری را عرضه میکند.
در بخش بصری بازی با وجود انتظارات بسیار بالا باز هم بازی آن طور که انتظار میرفت ظاهر نشده است. در بخش طراحی چهره و موشن صورت بازی به کلی دگرگون شده است. با این حال این تغییرات برای همهی شخصیتها یکسان نیست. استودیو دک ناین برای بازطراحی صورت شخصیتها از تکنولوژی جدیدی استفاده میکند که به آنها اجازه میدهد فیس اورهای جدید را به وسیلهی بازیگرها ضبط کرده و روی کاراکترها اعمال کند. این موضوع باعث شده تا عملکرد اعضای چهرهها، نمایش احساسات و انیمیشن لبها به شکل واقع گرایانهتری عمل کنند.
بازطراحی چهره شخصیتها برعکس Life Is Strange: Before the Storm تنها به چند شخصیت اصلی محدود نمیشود و کمابیش تمامی شخصیتهای بازی دست خوش تغییراتی اساسی در چهره، نورپردازی صورت و بافت شدهاند. اما همانند نسخهی Life Is Strange: Before the Storm این تغییرات در تمام شخصیتها نیز یکسان نیست. برای مثال مکس در نسخهی ریمستر تقریبا ظاهر متفاوتی با نسخهی اورجینال دارد. این موضوع در نور روشن به مراتب بیشتر دیده خواهد شد.
نورپردازی بازی در بیشتر صحنههای بازی نامناسب و بیش از حد به نظر میرسد. و در کمال تعجب نسخهی قدیمی بازی که سال ۲۰۱۴ منتشر شد در این موضوع عملکرد بهتری داشته است. با این حال در صحنهی اتاق کلویی و دقیقا همان صحنهای که در تریلرهای رسمی بازی نیز به منظور مقایسه دو نسخه به کار گرفته شده، نورپردازی و سایه گذاری به شکل اعلا پیاده شده است.
انیمیشنهای بازی هم تا حدودی دست خوش تغییرات شده است. اوج این تغییرات را میتوان در انیمیشنهای مربوط به چهره و به ویژه چشم و حرکت لبها دید. درست همانند آنچه که در Life Is Strange: Before the Storm نیز شاهدش بودیم. با این حال این تغییرات همچنان آن قدرها در نظر مخاطب پررنگ نیست. بافت و تکسچرهای بازی در برخی موارد بهبود پیدا کردهاند. لباس شخصیتها، برخی از مناظر طبیعی کلودیا بی و بافت پوست از این جمله موارد هستند.
اما در مجموع زمانی که جلوههای بصری این مجموعه را در یک کفه قرار میدهیم، تغییرات ناچیز و کمتر از انتظار تعریف میشوند. این موضوع در کنار برچسب قیمت ۴۰ دلاری بازی کاملا غیرمنصفانه به نظر میرسد. Life Is Strange به طور قطع یکی از بهترین عناوینی است که نسل هفتم و هشتم در سبک تعامل ماجراجویی به ما معرفی کرده است. اما عرضهی نسخهی ریمستر بازیهایی که سالهای ۲۰۱۴ و ۲۰۱۷ معرفی شدهاند بدون هیچ محتوای جدیدی، انتظارات را در حیث گرافیکی به مراتب بالا میبرد که متاسفانه این مجموعه در برآوردن این انتظار کاملا ناامیدانه عمل کرده است.
به طور قطع Life Is Strange از جمله عناوینی است که من به عنوان یکی از طرفدارن پروپا قرص این سری به همه توصیه میکنم. اما تهیهی نسخهی Life is Strange Remastered Collection با قیمت ۴۰ دلار برای مخاطب توجهی نخواهد داشت. من تنها در صورتی تهیه این نسخه را به دیگران توصیه میکنم که پیش از این نسخههای کلاسیک را تجربه نکرده باشند. در غیر این صورت متاسفانه Life is Strange Remastered Collection را میتوان یک ریمستر ناامید کننده و غیرواجب دانست.
درکل:عنوان Life is Strange Remastered تلاش ناامید کنندهای است است برای ریمستر بازیهای دوست داشتنیی که هیچ لزومی به عرضهی ریمستر نداشتند
ممنون که تا آخر خوندی موفق باشی^_^