محیط زیرآبی فِدورا خودش کمی شبیه شهر رپچر بازی بایوشاک است، گویی به جای کن لوین، توسط وس اندرسن ساخته شده باشد. این مجموعه اساسا سریای از دیوراماهای خانه عروسکی به هم پیوسته است، از یک مرکز خرید پررونق تا آزمایشگاههای تحقیقاتی صنعتی، و حس لمس انسان همیشه به شکل لبههای رنگآمیزی ناقص روی وسایل پسزمینه و پارچههای بافتنی لباس شخصیتها مشهود است. ماهیت روستایی و ملموس دنیای بازی التماس میکند تا آن را ورانداز و کاوش کنید، بنابراین کمی شرمآور است که در این محیط به جز کارهای اولیه هارولد و تعداد کمی از بازیهای آرکید با سکه که قابل بازی هستند، سطح تعامل به طرز شگفتآوری پایین است.
در واقع، در حالی که هارولد هالیبوت در نگاه اول ممکن است شبیه یک بازی ماجراجویی اشاره و کلیک باشد، اما در عمل اینطور نیست. هیچ فهرستی از اشیایی برای جمعآوری و ترکیب کردن وجود ندارد، و هیچ معما چالشبرانگیزی برای حل کردن وجود ندارد. در حالی که چند مینیگیم ساده وجود دارد که از آنها لذت ببرید، مانند هدایت دوربین نظارتی که روی یک ماشین کنترلی از راه دور در یک هزارتوی دریچههای هوا حرکت میکند، یا باز کردن پنلهای خارجی یک چاپگر سه بعدی با چرخاندن
پیچگوشتی به شکل دلنشین و ملموسی، اکثر قریب به اتفاق اهداف در هارولد هالیبوت به سادگی نیازمند پیدا کردن یک شخصیت خاص و شروع گفتگو با او برای پیشبرد روایت جذاب و در حال توسعهی بازی هستند. متأسفانه، این موضوع منجر به رفتوآمدهای خستهکنندهی زیادی در همان مجموعه کوچک از اتاقها و راهروها شد، که باعث شد متوجه کند دکمهی دویدن چقدر کند و گاهی اوقات بیپاسخ است.
خوشبختانه، تعاملات واقعیای که با هر شهروند در فِدورا دارید، اغلب اوقات برای اینکه مقدار زیاد کارهای پیادهروی را باارزش جلوه دهد، به اندازهی کافی سرگرمکننده هستند. در سراسر بخشهای تجاری و صنعتی کشتی، با گروهی از چهارتایی عجیب و غریب از بچهقلوها روبرو میشوید، و همچنین با یک مرد عضلانی خوشتیپ به سبک فابیو که در اتاق استراحت هارولد با او به تماشای سریالهای مسخرهی آبکی مینشینید. با این حال، مورد علاقهی من اسلیپی، صاحب فروشگاه لوازم اسکی محلی
است، که خیلی زود با یک شوخی کلامی حاضر است و مشتاق است تا هارولد را با آخرین تبلیغ خندهدار و به شدت نامناسب خود تحت تاثیر قرار دهد. (این واقعیت که در یک شهر زیرآبی بیبرف، یک فروشگاه لوازم اسکی وجود دارد، به خودی خود فوقالعاده پوچ است).
هارولد هالیبوت ممکن است هزاران لیگ زیر دریا قرار داشته باشد، اما طنز آن در کل خشک باقی میماند، و من حتی زمانی که داستان نیازی به آن نداشت، دوباره برای صحبت با مردم محلی برمیگشتم تا هیچ یک از مکالمات خندهدار و اغلب
احساسیاش را از دست ندهم. تمرکز بازی روی پرورش دوستیها نسبت به دیگر ماجراجوییهایی که با استفاده از ابزارهای سنجش روابط مصنوعی، با شخصیتهای غیرقابل بازی پیوند برقرار میکنند، طبیعیتر به نظر میرسد، و همچنین شیوهی دوستداشتنیای که هارولد با خطخطیهای مداد کودکانه در دفترچهی طراحیاش، بسیاری از این برخوردها را مستند میکند، برایم لذتبخش بود.
درگیریهای آبی
البته فراتر از گپ و گفتهای بیهوده چیزهای بیشتری وجود دارد، و یک سری اتفاقات غیرمنتظره، هارولد را به تمام گوشههای فِدورا و در نهایت فراتر از آن به اعماق درخشان و درخشان زیر آب یک مستعمره بیگانه صلحدوست کشف نشده میکشاند. در اینجا،
هارولد هالیبوت علیرغم اینکه به طرز طنزآمیزی در مورد یک انسان در زیر آب عمیق است که اتفاقاً نامش را از روی یک ماهی گرفتهاند، به داستانی سرگرمکننده دربارهی یک ماهی بیرون از آب تبدیل میشود. در طول سفر، مسیر هارولد هالیبوت بهطور دلگرمکنندهای سالم، پر از رازآلودگی و حس ماجراجویی است، اما هرگز بدجنسانه نمیشود، و توهم سبک خیره کننده استاپ موشن آن تنها گاهی اوقات شکسته میشود، زمانی که شخصیتها از بخشهایی از محیط اطرافشان عبور میکنند.
با توجه به اینکه دنیای خانگی و دستساز هارولد هالیبوت چقدر جذاب است، پس کمی ناامیدکننده است که پس از تکمیل کمپین آن، هیچ اکسترا یا محتوای اضافی برای باز کردن وجود ندارد. البته چند کلیپ کوتاه از مراحل ساخت آن به صورت آنلاین یافت
میشود، اما دوست داشتم نگاهی بهتر به فرآیند توسعه به شکل هنر مفهومی یا ویدیوهای پشت صحنهی ساخت عروسکها و صحنههای شخصیتها داشته باشم. متأسفانه استودیوی سازنده، Slow Bros، هیچ Einblickی به تولید هارولد هالیبوت نداده است، که مطمئناً چیزی از تجربهی کلی کم نمیکند، اما به نظر میرسد فرصتی برای برجسته کردن طراحی فوقالعاده خلاقانهی آن از دست رفته است.