اگر از طرفداران سرسخت سبک روگ لایک (Roguelike) هستید و به دنبال یک تجربه هیجان انگیز و در عین حال چالش برانگیز میگردید، بازی Enter the Gungeon میتواند یکی از بهترین انتخابهایتان باشد.
عنوانی که در این مقاله قصد داریم به بررسی آن بپردازیم هم جزو همین دسته عناوین سخت ولی بسیار باکیفیت است که در همین روزهای اخیر یعنی در تاریخ پنجم آوریل ۲۰۱۶ بر روی پلیاستیشن ۴ و پیسی منتشر شده است. نام این عنوان Enter the Gungeon است و اگر علاقمند هستید تا با بخشهای مختلف این بازی بیشتر آشنا شوید در ادامه این مطلب با من همراه شوید.
Roguelike، جهنمی از گلولهها، شوترهای دوآنالوگه. اگر ذرهای به یکی از کلمات بالا علاقه دارید باید این بازی را بخرید و حتی زحمت خواندن بقیه مقاله را نیز برای تصمیمگیری به خود ندهید زیرا وقت با ارزشی که میتوانید در Enter the Gungeon بگذرانید را برای یک تصمیم واضح هدر دادهاید.
Enter the Gungeon سیاه چالهای سری زلدا را برداشته و آن ها را با سیستم تیراندازی و درجه سختی Nuclear Throne ترکیب کرده و پوششی از رنگ و لعاب جدید و اوریجینال که خاص این بازی است را به ان پوشانده است تا این گونه یکی از تر و تمیز ترین، بهینه ترین و اعنیاد آورترین عناوین تا به اینجای سال را عرضه کند.
شما در نقش یکی از ۴ شخصیت قابل انتخاب بازی که هر یک تجهیزات مخصوص خود را دارند قرار می گیرید و پای به “Gungeon” می گذارید تا بتوانید اسلحه ای که می تواند گذشته شما را نابود سازد به دست آورید و از امنیت آن مطمئن شوید. در طول مسیر شما با چند گیگ دشمن اسلحه به دست!
که به همان اندازه که طراحی زیبا و بامزه ای دارند، بسیار خطرناک و مرگبار هم هستند. مقابله خواهید کرد و باید آن ها را با یک توپخانه قدرتمند که دارای تعداد عجیب و غریبی اسلحه های مختلف است، بترکانید! گان پلی بازی امکان ندارد که از این بهتر باشد و بسیار بهینه شده و قرص و محکم است و نکته مثبت اینجاست که چه با موس و کیبورد بازی کنید و چه با کنترلر هیچ فرقی ندارد و در هر دو حالت بهترین عملکرد را دارد.
کلاس Convict یا مجرم بازی را با دو سلاح، یک آیتم ویژه و یک قابلیت Passive آغاز میکند. وی یک روولور Budget شش تیر با فشنگ بی نهایت دارد و همچنین یک شاتگان Sawed-Off با ۶ تیر در هر خشاب و ۱۵۰ فشنگ در شروع بازی. آیتم ویژه او Moltov است که میتواند به سمت دشمنان پرتاب کند و قابلیت Passive یا همیشه فعال وی “Don’t Believe his Lies” نام دارد که باعث میشود مدت کوتاهی بعد از ضربه خوردن، آسیب بیشتری به دشمنان وارد کند. با این که امکانات وی به نظر خیلی خوب میرسند ولی بازی با این کلاس راحت نیست زیرا اسلحه اصلی وی یعنی روولور Budget شش تیر آنچنان که باید و شاید کارا نیست.
کلاس Pilot یا خلبان بازی را با یک اسلحه، یک آیتم ویژه و ۲ قابلیت Passive آغاز میکند. اسلحه وی یک پیستول مخصوص Rouge هشتتیر است که فشنگ بینهایت دارد. این سلاح در حقیقت اشعهای از انرژی را شلیک میکند ولی بارگذاری شدن ان مقداری طول میکشد. آیتم ویژه وی lock pick است که یک فرصت برای باز کردن سریع و بدون کلید هر صندوق به وی میدهد. قابلیتهای همیشه فعال او “For You” و “Extra Space” نام دارند که اولی قیمتها را در مغازهها برای وی کاهش میدهد و دیگری فضای بیشتری را برای نگهداری آیتمها و همچنین تعداد فشنگها در اختیار این کلاس میگذارد.
همان طور که گفتم کنترل بازی بسیار محکم و قابل اطمینان عمل می کند و باید هم این طور باشد زیرا در اغلب زمان های بازی صفحه پر است از دشمنان و گلوله های مرگبار و مختلف و شما باید مثلا به یک سمت شلیک کنید و در همان حال به سمت دیگری غلت بزنید تا کشته نشوید و به این منظور کنترل بازی باید دقیق عمل کند. Dodge rolling یا همان غلت زدن و جاخالی دادن یکی از مهم ترین کارها در Enter the Gungeon است، نه تنها برای عبور از روی چاله ها بلکه از آن مهم تر برای جاخالی دادن
از اصابت گلوله دشمنان به شما. البته کارهای دیگری هم برای دفاع کردن در بازی وجود دارد مانند بمبی که می توانید پرتاب کنید و سلاح های کل دشنان موجود در صفحه را از کار بیاندازید و با خیال راحت هه را از بین ببرید. به طور کلی اگر شما از بازیبازهای تماما هجومی و حمله ای هستید که اصلا از دفاع و در رفتن خوشتان نمی آید باید گفت لحظات سختی را تجربه خواهید کرد زیرا در این عنوان غلت زدن و جاخالی کلید اصلی پیروزی در گان فایت های بازی است.
از آن جایی که این عنوان یک بازی Roguelike است شما بارها و بارها وارد Gungeon خواهید شد و هر بار اسلحه ها و قابلیت های جدیدی را آزاد می کنید. خوشبختانه هیچ گاه این رفت و آمدهای مداوم به سیاهچال ها حس تکراری شدن به خود نمی گیرید و دلیل آن هم ایجاد شدن تصادفی آن ها، تعداد بسیار زیادی باس فایت مختلف، بیش از ۲۰۰ اسلحه گوناگون! و تعداد زیادی اسرار مختلف که به بهترین شکل پنهان شده اند، است.
بسیاری از سلاح های بازی را باید با واحد پول داخل بازی که باس ها از خود به جای می گذراند خریداری کنید اما قبل از این که بتوانید آن ها را بخرید باید افراد مختلفی را از سیاهچال ها نجات دهید تا آنها در خود Gungeon یا در ورودی آن که Breach نام دارد مغازه دایر کنند.
افرادی که توسط شما نجات یافته اند تنها به شما آیتم نمی فروشند و گاهی به شما ماموریت ها و وظایفی را محول می کنند مثل کشتن تعداد مشخصی از یک دشمن خاص یا پاکسازی یک اتاق فقط با یک سلاح مشخص. همین موارد باعث می شوند تا تجربه بازی همواره متنوع شود و حتی بعد از چندین و چند ساعت بازی هنوز هم تازه و جذاب باشد.
شنیدن تجربه کسانی که حتی تا ۴۰ ساعت هم بازی را انجام داده اند بسیار جالب است که اعلام کرده اند احساس می کنند که هنوز در اول راه قرار دارند و بعد از این مدت بازی، باز هم هر روز مشغول کشف موارد و اسلحه های جدید و اتاق هایی هستند که هرگز قبلا ندیده اند. برخی از آیتم ها و رازهای بازی به قدری عالی مخفی شده اند که وقتی آن ها را کشف می کنید با خود تعجب می کنید و سازندگان را تحسین، و همواره منتظر این هستید که ببینید در آینده چه کشف خواهید کرد.
از نکات مثبتی که در گیمپلی بازی وجود دارد این است که شما میتوانید به راحتی به تکتک اتاقهایی که پاکساززی کردهاید هر چند بار که خواستید تلپورت کنید و به راحتی به قبل بازگردید. به همین دلیل بازگشتن به محیطهای قبلی برای انجام کارهای مختلف در بازی اصلا وقتگیر نیست و همین شما را وسوسه میکند تا به هر انگیزهای به بخشهای قبلی بازگردید و کارهای ناتمام خود را تمام کنید.
تنها بخشی در بازی Enter the Gungeon که مطمئنا بسیاری را از بازی زده خواهد کرد درجه سختی ان است. چند طبقه محدود اول اصلا سخت نیستند ولی chamber چهارم بازی دشمنان متنوع و جدیدی را معرفی می کند که باعث می شوند درجه سختی بازی وحشتناک شود و دیگر لازم نیست که بگویم در این وضعیت باس های بازی بی نهایت سخت و مرگبار هستند. یک دور کامل بازی از نظر زمانی شاید تنها بیش از یک ساعت زمان بگیرد ولی موضوع اینجاست که انتظار نداشته باشید که بتوانید
در بار اول، دوم، …… یا بیستم خود بتوانید آن را کامل انجام دهید و مراحل را رد کنید که این هم به دلیل درجه سختی و هم به این دلیل است که اکثر اسلحه های قدرتمند در ابتدا قفل هستند و باید کلی زحمت بکشید تا آن ها را آزاد کنید و مراحل آخر را رد کنید. پس اگر دیدید این یک ساعت و نیم بازی تبدیل شد به ۵۰ ساعت و هنوز آن را تمام نکزده بودید تعجب نکنید.
در حالی که بخش چندنفره آنلاین در بازی وجود ندارد ولی یک بخش همکاری دو نفره آفلاین دارد که در این حالت نفر دوم شخصیتی را به دست میگیرد که توانایی احیا کردن نفر اول از مرگ را دارد و در سایر موارد بازیکن اول با دوم هیچ فرقی ندارند.
بازی از گزافیک پیکسلی بسیار زیبا و بامزه ای بهره مند است و شاید اگر هر نوع دیگری از گرافیک را در این عنوان اعمال کرده بودند به این خوبی با سبک بازی همخوانی نداشت و این گرافیک پیکسلی بازی حالتی Rougelike کلاسیک به بازی داده است که دلنشین است. در بخش موسیقی نیز سازندگان بسیار عالی عمل کرده اند و ساندترک بازی بسیار زیبا و کاملا هماهنگ با جو و اتمسفر محیط بازی است و شما را در مسیر لذت بردن از چالش های بازی به خوبی همراهی میکند.
Enter the Gungeon از آن دست عناوینی است که به راحتی به تمام بازیبازانی که مشکلی با مقداری سختی بازی و ورود و خروج مداوم به سیاهچال ها را ندارند توصیه می شود و مخصوصا برای طرفداران عناوین Nuclear Throne و Binding of Isaac که تجربه آن جزو ملزومات به حساب میآید و از نان شب هم واجبتر است! البته گمان کنم طرفداران این ۲ بازی همین الان هم Enter the Gungeon را تمام کرده باشند.
این عنوان شاید چیز جدیدی به سبک شوترهای دو آنالوگه اضافه کرده نباشد و انقلابی محسوب نشود ولی به بهترین شکل ممکن ساخت و بهینه شده است و قطعا یکی از افتخارات این سبک به حساب میآید. Enter the Gungeon در ازای ذره ذره پولی که برای خرید آن خرج کردهاید چندین برابر به شما لذت و سرگرمی و چالش هدیه میدهد و توصیه کردن آن به همگی شما تصمیم سختی نیست.
ممنون که تا آخر خوندی موفق باشی^_^